وقتی اسم کانادا میآید، ذهنمان پر میشود از تصویرهایی مثل طبیعت بکر، مردم مهربان، نظم اجتماعی، و فرصتهای شغلی. اما واقعیت این است که پشت این ظاهر آرام و مدرن، دنیایی از تفاوتهای فرهنگی، قوانین عجیب و رسمهای جالب پنهان شده که ممکن است هر مهاجری را در روزهای اول غافلگیر کند! اطلاعات زیادی درباره اینکه “کانادا کجاست؟” وجود دارد، اما در این محتوا درباره حقایق عجیب که قبل از سفر و مهاجرت به کانادا ابید بدانید را برای شما آوردهایم.
۱۰ حقیقت عجیب ولی واقعی درباره زندگی در کانادا
اگر تصور میکنید مهاجرت فقط به گرفتن ویزا و جمعکردن چمدان محدود میشود، بهتر است این مقاله را از دست ندهید. در اینجا از عجیبترین واقعیتهای زندگی روزمره در کانادا پرده برمیدارم. واقعیتهایی که بعضیهایشان خندهدارند، بعضیها جدی، اما همگی بخشی جدانشدنی از تجربه واقعی زندگی در کانادا هستند.
۱. کاناداییها به طرز عجیبی مؤدب هستند، حتی در دعوا!
یکی از اولین چیزهایی که توی کانادا تو ذوقت میزنه، حجم استفاده از واژههایی مثل sorry، please و thank you هست. کاناداییها حتی اگر کسی بهشون تنه بزنه هم ممکنه بگن “ببخشید”. این رفتار گاهی برای تازهواردها عجیب و حتی مصنوعی به نظر میرسه، اما واقعاً بخشی از فرهنگ کاناداست و نشونهای از ارزش بالای احترام متقابل در روابط روزمرهست.
۲. بوق زدن؟ ممنوعه، مگر واقعاً اورژانسی باشه!
در شهرهای شلوغ ایران، بوق زدن انگار زبان دوم ماست. ولی در کانادا اگر بیمورد بوق بزنی، نگاه سنگین اطرافیان و حتی جریمه در انتظارت خواهد بود. چون بوق زدن بیدلیل اینجا نشونه بیاحترامی و بیصبریه. واقعاً باید دلیل قانعکنندهای داشته باشی برای استفاده از بوق!
۳. تعطیلات عمومی از استانی به استان دیگر فرق میکنه!
در ایران، همه تعطیلات سراسریه، ولی در کانادا ممکنه مثلاً روزی که در انتاریو تعطیله، در بریتیش کلمبیا یک روز کاملاً عادی باشه! این یعنی باید همیشه چک کنی ببینی توی استان خودت چه تعطیلیهایی وجود داره. حتی حقوق کارمندها هم بر اساس همین تعطیلات استانی حساب میشه.
۴. جاهایی هست که شبها اصلاً تاریک نمیشه!
در نواحی شمالی کانادا، بهویژه در تابستون، پدیدهای به اسم Sun Never Sets اتفاق میافته؛ یعنی ممکنه ۲۴ ساعت کامل هوا روشن باشه! برعکس، در زمستون هم ممکنه روزها فقط ۳ تا ۴ ساعت نور طبیعی داشته باشن. این مسئله میتونه خواب، خلقوخو و زندگی روزمره رو حسابی تحت تأثیر قرار بده.
۵. نوشیدن آب لولهکشی نهتنها عادیه، بلکه توصیه میشه
در کانادا، برخلاف تصور بعضی از مهاجران، آب شیر کاملاً تمیز و قابل شربه. خیلیها حتی ترجیح میدن بطری نخرن و از بطریهای قابلاستفاده مجدد یا فیلتر استفاده کنن. این کار نهفقط برای صرفهجویی مالی، بلکه برای حفظ محیط زیسته. خرید آب معدنی برای مصارف روزانه، نشونه تازهکار بودن شماست!
۶. سطل زباله اینجا خودش یک دانشگاهه!
زبالهتفکیکی در کانادا قانونیه، و اگه زبالهها رو اشتباه توی سطل بریزی، ممکنه اخطار یا جریمه دریافت کنی. سطلهای آبی، سبز، خاکستری و مشکی هر کدوم کارکرد خاصی دارن: بازیافتی، مواد آلی، زباله عمومی، و … اینقدر این تفکیک مهمه که حتی بعضی از محلهها جزوه آموزشی برای ساکنین جدید میفرستن.
۷. در کانادا گرفتن دکتر عمومی کار سادهای نیست
خیلی از مهاجرها از شنیدن این جمله تعجب میکنن: “برای دیدن دکتر عمومی باید در لیست انتظار باشی!” بله، چون سیستم پزشکی عمومی کانادا رایگانه، ولی پزشکها محدودن. پس برای داشتن یک دکتر خانوادگی باید ثبتنام کنی و گاهی ماهها صبر کنی تا نوبتت بشه.
۸. مردم به شدت عاشق طبیعتگردی و کمپینگ هستن
از بهار تا پاییز، خیلی از کاناداییها هر آخر هفته کمپ میزنن، حتی اگر ثروتمند باشن. کمپینگ یه فرهنگ کامله: آتش روشن کردن، خوابیدن توی کیسه خواب، صدای جیرجیرک و غذا پختن در طبیعت. به طرز جالبی، این سبک زندگی ساده بخشی از سبک زندگی لاکچری محسوب میشه!
۹. قوانین رانندگی کاملاً متفاوت از ایرانه
قوانین رانندگی در کانادا تفاوتهای زیادی با ایران داره. مثلاً در چهارراهها، همیشه باید به عابر پیاده اولویت بدی حتی اگر چراغ سبز باشه. یا اینکه عبور از چراغ قرمز برای پیچیدن به راست مجازه، البته فقط در استانهایی که اجازه داده شده (مثل کبک نه، اما انتاریو بله). این جزئیات مهمن، چون نادیده گرفتنشون جریمه داره.
۱۰. غذای ملی؟ نذار ظاهر سادهاش فریبت بده!
غذای ملی کانادا، “پوتین” (Poutine) هست؛ ترکیبی از سیبزمینی سرخکرده، سس مخصوص قهوهایرنگ و پنیر دلمهای! شاید ظاهرش عادی باشه، ولی برای خیلی از کاناداییها حکم نوستالژی و افتخار ملی داره. جالبه بدونی که توی خیلی از رستورانها، حتی ورژنهای لوکس و خاص پوتین هم سرو میشه.
مراسم و آیینهای خاص و بومی در کانادا
این کشور بهخاطر چندفرهنگی بودنش، هم جشنهای بومی (Indigenous) داره و هم مراسمی که از مهاجران و فرهنگهای مختلف وارد شده. اما در اینجا تمرکزمون روی مراسمیـه که ریشه در سنتهای بومی یا خاص کانادایی دارن، چیزهایی که فقط در این کشور تجربه میکنی.
Powwow – جشن سنتی اقوام بومی کانادا
Powwow یکی از مراسم باشکوه و رنگارنگ اقوام اولیه (Indigenous Peoples) کاناداست که ترکیبی از رقص، موسیقی زنده (با طبلهای بزرگ)، لباسهای سنتی و خوراکیهای خاص هست. این مراسم معمولاً در تابستان برگزار میشه و مردم از سراسر کشور برای تماشای اون جمع میشن.
رقصهای گروهی همراه با آوازهای بومی، نمادهایی از احترام به طبیعت، زمین و ارواح نیاکان هستن. نکته جالب! هر لباس جزئیاتی داره که نماد قبیله یا پیشینه شخصیه. تماشای Powwow در مکانهایی مثل مانیتوبا، ساسکچوان یا بخشهایی از بریتیشکلمبیا، مثل وارد شدن به یک دنیای کاملاً متفاوت و شگفتانگیزه.
Canada Day – روز ملی کانادا با آتشبازی، لباس قرمز و شادی
اول جولای، روز تولد رسمی کاناداست (از سال ۱۸۶۷) و یکی از بزرگترین جشنهای کشور. توی این روز، همه چیز قرمز و سفید میشه—از لباس مردم گرفته تا پرچمهایی که همه جا نصب میشه. پارکها پر از خانوادهها، موسیقی زنده، فودتراک، و آخر شب هم آتشبازیهای بزرگ.
در تورنتو، اتاوا و ونکوور، آتشبازیهای شبانه فوقالعادهان و بهقدری پرجمعیت میشن که باید از ظهر جا بگیری! این روز، فرصتیه برای حس غرور ملی، ولی خیلی از مهاجرها هم اون رو به عنوان روزی برای شروع احساس تعلق تجربه میکنن.
Indigenous Peoples Day – بزرگداشت فرهنگ بومیها
در ۲۱ ژوئن هر سال، این روز برای قدردانی از تنوع، تاریخ و فرهنگ بومیهای کاناداست. در این روز، برنامههای آموزشی، نمایشگاه صنایع دستی، داستانگویی سنتی، اجرای موسیقی بومی و غذاهای خاص قبیلهای برگزار میشه. بعضی از مراسمها فقط مخصوص بومیهاست، اما خیلیهاشون عمومی و قابل بازدید هستن.
حضور توی این مراسم باعث میشه با چهره واقعیتر و انسانیتر جامعه بومی آشنا بشی—فراتر از کتابهای تاریخ یا رسانهها. احترام به این سنتها یکی از پایههای فرهنگی کاناداست.
Maple Syrup Festival – جشن شیره افرا!
یکی از سنتهای خاص در استانهایی مثل کبک و انتاریو، جشن برداشت شیره درخت افراست که در اواخر زمستون یا اوایل بهار برگزار میشه. بازدیدکنندهها به مزارع افرا (sugar shack) میرن و میتونن ببینن که چطور شیره از درخت گرفته میشه، به سیروپ تبدیل میشه و حتی روی برف ریخته میشه و یخ میزنه تا یه شکلات سنتی بسازن!
جدا از خوردنیها، این جشن حالوهوای خانوادگی و روستایی داره. با کالسکههای اسب، موسیقی سنتی و بوی دیوانهکنندهی شیره گرمشده. یه تجربه واقعی کانادایی.
Terry Fox Run – دویدن برای امید
این مراسم نه مذهبیه، نه فرهنگی به اون معنی، ولی قطعاً خاص کاناداست. تری فاکس یک قهرمان ملیه که با وجود سرطان، تصمیم گرفت کل کانادا رو بدوه تا برای تحقیقات سرطان پول جمع کنه. اگرچه وسط راه از دنیا رفت، اما دویدن سالانه به نام او ادامه پیدا کرده.
در سپتامبر هر سال، هزاران کانادایی در پارکها، مدارس و شهرها میدون تا هم یاد او رو زنده نگه دارن، هم به نوعی با جامعه احساس همبستگی کنن. برای مهاجرها هم فرصتیه تا وارد جریان اجتماعی کانادایی بشن و حس تعلق بیشتری پیدا کنن.